پيروان حضرت موسي(علیه السلام) با چهار عنوان مشخص ميشوند:
1. عبرانيان
2. بني اسرائيل
3. يهوديان
4. کليميان
عبرانيان
به دو دليل پيروان حضرت موسي(ع) را عبرانيان مينامند:
الف: يهوديان معتقدند که آنها فرزندان ابراهيم(ع) هستند. آنان ميگويند جد اعلاي ما حضرت ابراهيم(ع) حدود دو هزار سال قبل از ميلاد در شهر اور بابل در عراق به دنيا آمد. وي از همان ابتدا براي مبارزه با بت پرستي و عدالت قيام کرد. مردم کنعان از حضرت ابراهيم(ع) دعوت کردند که به کنعان و فلسطين سفر کند تا براي آنان راهنما باشد. آن حضرت آمادگي خويش را اعلام کردند و از آنجا که موفق شد براي ورود به کنعان از نهر فرات عبور کند به اعتبار ماده (ع ب ر) يعني گذر کرد، ابراهيم به عبراني ملقب شد اين لقب بعدها به فرزندان آن حضرت از جمله حضرت موسي(ع) و پيروان او نيز داده شد. بنابراين عبرانيان از ماده (ع ب ر) گرفته شده است.
ب:در سلسله اجداد حضرت ابراهيم(ع) شخصي بزرگ و برجسته به نام عابر وجود دارد. حضرت ابراهيم(ع) چون از فرزندان عابر است، به نام عبراني ملقب شد. بنابراين واژه عبراني از کلمه عابر که جد حضرت ابراهيم(ع) است، گرفته شده است. اين لقب بعدها بر فرزندان آن حضرت از جمله حضرت موسي(ع) و پيروانش نيز اطلاق شد.
بني اسرائيل
به يک دليل به پيروان حضرت موسي(ع) بني اسرائيل گفته ميشود. يهوديان، بر اساس سفر پيدايش که اولين کتاب از اسفار پنجگانه تورات در عهد عتيق است، معتقدند زماني خدا از آسمان فرود ميآيد و با حضرت يعقوب(ع) در يک مسابقه کشتي شرکت ميکند و در آن مسابقه حضرت يعقوب(ع) بر خدا غلبه پيدا ميکند. بعد از پيروزي حضرت يعقوب(ع) بر قهرمان و خدا، وي ملقب به اسرائيل ميشود. اسرا يعني قهرمان، ئيل يعني پيروز. اسرائيل يعني پيروز بر قهرمان، و منظور از قهرمان در اينجا يعني خدا[1]. از آن به بعد به فرزندان يعقوب به جاي بني يعقوب، بني اسرائيل گفتند. حضرت موسي(ع) از طريق لاوي يکي از دوازده فرزند يعقوب به آن حضرت منتهي ميشود. زمان استعمال واژه بني اسرائيل براي پيروان حضرت موسي(ع) به زماني بر ميگردد که بني اسرائيل در مصر ساکن بودند.
در فرهنگ اسلامي، اسرائيل به عبدالله ترجمه شده است و مسلمين معتقدند چون حضرت يعقوب(ع) به اوج عبوديت خدا رسيد، ملقب به اسرائيل شد[2].
يهوديان
يک دليل تاريخي براي نام گذاري پيروان حضرت موسي(ع) به يهودي وجود دارد. وقتي حضرت يعقوب(ع) و فرزندانش بعد از عزيزي يوسف وارد مصر ميشوند و در آنجا ساکن ميشوند، فرزندان آن حضرت يعني دوازده سبط يعقوب حکومت يکپارچهاي را تشکيل ميدهند که اين حکومت يکپارچه تا زمان حضرت سليمان(ع) ادامه دارد. بعد از حضرت سليمان حکومت يکپارچه اسباط دوازده گانه حضرت يعقوب(ع) تجزيه ميشود. دو سبط بنيامين و يهودا که هر دو از فرزندان حضرت يعقوب(ع) هستند، رهبري و پادشاهي رُحبِْعام فرزند حضرت سليمان(ع) را ميپذيرند و در جنوب فلسطين دولتي به نام يهودا تشکيل ميدهند. ده سبط ديگر حضرت يعقوب(ع) به رهبري يُربْعام استاندار حضرت سليمان(ع) در شمال کنعان دولتي را تشکيل مي دهند که نام دولت را به نام جدشان حضرت يعقوب(ع) که ملقب به اسرائيل است دولت اسرائيل نام مينهند. قدرتهاي آن زمان يعني آشوريان و بابليان که هر دو در عراق ساکن بودند، به اين دو دولت حمله کردند. آشوريان هفت قرن قبل از ميلاد به دولت اسرائيل در شمال فلسطين حمله ميکنند و اين دولت را از بين ميبرند. تعدادي را ميکشند و تعدادي را اسير ميکنند و به نينوا در آشور ميآورند. مورخين معتقدند در اين حمله و اسارت ده سبط حضرت يعقوب کاملا از بين ميروند. بابليان به رهبري بُختنَصر هم شش قرن قبل از ميلاد به دولت يهودا در جنوب فلسطين، حمله بردند و توانستند دولت يهودا را متلاشي کنند. بخشي از ساکنان سرزمين دولت يهودا را به قتل ميرسانند و بخشي از آنان را اسير ميکنند و به بابل مهاجرت ميدهند. از اين تاريخ به بعد يعني شش قرن قبل از ميلاد به بعد ساکنان بومي بابل، به اسرائي که در بابل زندگي ميکنند، يهودائي و به مرور زمان يهودي ميگويند يهودي يعني کساني که منسوب به دولت و سرزمين يهودا هستند.
کليميان
واژه کليميان بعد از نهضتي در سراسر دنيا به نام نهضت ضد سامي در ايران به پيروان حضرت موسي(ع) داده شد. اين واژه حدود 60 سال يعني بعد از سالي که دولت اسرائيل کنوني تشکيل شد براي پيروان آن حضرت به کار برده ميشود. اسرائيل در سال 1948 در منطقه فلسطين دولت خويش را اعلام ميکند. جنايات وحشتناک اين دولت در اين سالها با همسايگان عرب خودشان و با فلسطينيان ساکن بيت المقدس و سرزمينهاي اشغالي يک تنفر عجيبي را نسبت به واژه يهودي در دنيا ايجاد کرد. در حقيقت تنفر از يک رژيم سبب تنفر از واژه يهودي شد. پيروان حضرت موسي(ع) در ايران از هموطنان خود خواهش کردند آنها را به نام پيامبرشان در قرآن که به کليم الله معروف است، کليمي بخوانند ايرانيان پذيرفتند و واژه کليمي را به آنها اطلاق کردند. در قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز از پيروان حضرت موسي(ع) به عنوان اقليت کليميان نام برده شده است.
پی نوشت ها:
[1]. پيدايش 32: 24-32.
[2]. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدين» انبيا، 73؛ کريمه قرآني مقامت امامت را بر حضرت ابراهيم، اسحاق و يعقوب بيان ميکند.(الميزان، ج 14، ص304)
حسین صدری، عضو مجمع طلاب و فضلای شهرستان تکاب